دو شعر از شعر سعاد الصباح، شاعر و منتقد کویتی
(۱)
بعضی وقتها دلم میخواهد با تو
بر روی سبزهها راه بروم،
و با هم کتاب شعری بخوانیم .
من، همچون زنی، خوشبخت میشوم
که تو را بشنوم .
ای مرد شرقی،
چرا فقط مجذوب چهرۀ منی؟
چرا فقط سرمۀ چشمانم را میبینی
و عقلم را نمیبینی؟
من همچون زمین نیازمند رود گفتگویم
چرا فقط به دستبند طلای من نگاه میکنی؟
چرا هنوز در تو چیزی از … ادامه خواندن دو شعر از شعر سعاد الصباح، شاعر و منتقد کویتی
برای جاسازی نوشته، این نشانی را در سایت وردپرسی خود قرار دهید.
برای جاسازی این نوشته، این کد را در سایت خود قرار دهید.